رسته‌ها
من و خاندان پهلوی
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 82 رای
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 82 رای
تنظیم : محمد برقعی - حسین سرفراز

گوشه هایی از زندگی خانواده پهلوی قبل و بعد از سقوط

کتاب حاضر، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری از خویشاوندان فرح دیبا و دوست نزدیک و مشاور مالی رضا پهلوی پسر شاه معدوم است، که اختلاف مالی وی و ولیعهد سابق ایران در مطبوعات غرب بازتاب یافت.
شدت این درگیری تا بدان حد بود که رضا پهلوی برای پیشبرد دعوی خود در دادگاه فدرال آمریکا مجبور به انکار ملیت ایرانی خود شد و این امر بحث‌های شدیدی را در محافل وابستگان رژیم گذشته در اروپا و آمریکا برانگیخت.
ظاهراً این اختلاف انگیزه‌ای برای گسست مسعود انصاری از خانواده پهلوی شد و تا بدانجا امتداد یافت که وی به نگارش و نشر این خاطرات پرداخت و طی آن اسرار و ناگفته‌های بسیار را از دوران حضور خود در این خانواده فاش نمود.
در بخش نخست، نویسنده به رابطه خویشاوندی خود با فرح دیبا و چگونگی پیوندش با دربار پهلوی می‌پردازد و شرح می‌دهد که این پیوند تا بدانجا توسعه یافت که وی در سالهای ۱۳۵۰ در زمره همراهان جوان بزم خصوصی شاه قرار گرفت. او در این بخش می‌کوشد تا براساس دیده‌ها و شنیده‌های خود به تبیین علل سقوط رژیم پهلوی بپردازد.
آنچه به این بخش از خاطرات اهمیت می‌دهد، موقعیت ویژه نویسنده و حضور وی در محفل خصوصی شهبانو است. می‌دانیم که در واپسین سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، این باند دارای تاثیر جدی در شئون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور بود و با گذشت زمان نفوذ فرح و اطرافیان او عمق بیشتر یافت.
معهذا تاکنون چنان که بایسته است به نقش باند فرح در تاریخ سلطنت پهلوی پرداخته نشده و از این زاویه به نظر می‌رسد که خاطرات احمدعلی مسعود انصاری می‌تواند سندی دست اول به شمار رود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
391
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/12/20

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی من و خاندان پهلوی

تعداد دیدگاه‌ها:
70
جمهوری اسلامی خیلی هم بد
ولی مردم کشور را دست یک ملق زن بی غیرت نخواهند سپرد
شاه مرد کسی حاضر نبود به گردنش بگیره
الان کل منطقه عزای عمومی اعلام کردن
بله شاه خوب بود ولی برای مفت خورهای دربار و عده قلیلی از مردم
ژن پهلوی هر چه رو به جلو آمد ، خراب و خراب تر شد و این بدترین عیب سیستم های موروثی و پادشاهی ست که حتی ممکن است بعد از چند نسل ، کشور به دست یک نفر منگل بیفتد
راه رهایی ما ، هم آسان و هم دشوار است ...
اگر تک‌تک ما خوب شویم
تمام گره ها به آسانی ، یکی یکی باز می شود
ولی تغییر دشوار است
مردم ایران بالغ نیستند و احساسات آنها بر
عقل آنها غلبه دارد .....
در نقد حکومت قبلی و فعلی دو طرف ماجرا از یک نکته غافلند
و آن اینکه چرا با وجود ۳۶ میلیون نفر آدم خوب ( مثلاً!!!) و یا ۸۰ میلیون آدم خوب ( باز هم مثلاً)
یک عده محدود و معدود ، در راس سازمانهای حکومتی می توانند کشور را به سمت تباهی سوق دهند
ولی عقلی که خالی از تعصبات کور تاریخی است اینگونه حکم می کند محال است یک میلیون نفر بتوانند سوار ده میلیون نفر شوند مگر اینه آن دو میلیون نفر یک گوشه کارشان بلنگد
یا آنها هم از قماش همان اکثریت هستند منتها به خاطر فقدان آب موقعیت و قدرت ، فکر می کنند شناگران ماهری نیستند
یا ترسو و بزدلند
یا نان به نرخ روز می خورند
یا دموکراسی و تحزب و کنش سیاسی را بلد نیستند ....
در یک کلام : سوار شدن اقلیت بر سر اکثریت ، تقصیر خود اکثریت است
حالا چه شاه باشد چه شیخ
[quote='persianking']
و البته به قیمت بدبخت کردن ملت و منزوی کردن کشور در سطح جهان و فقر و ورشکستگی اقتصادی و دلار 3000 تومان و...[/quote]
امروز بصورت اتفاقی گذارم به این صفحه افتاد و این کامنت را خواندم. اصلاً کاری به سمت و سوی سیاسی کامنتهای دوستان ندارم و مدتهاست خودم وارد بحثی در کتابناک نشده ام؛ قسمت جالب ماجرا برایم فقط گریزی بود که به قیمت (منفجر شده) دلار در سال 1391 زده شده و مقایسه آن با شرایط فعلی!!! خدا چند سال دیگرمان را بخیر کند.
الان چند سال بعد است و به خیر نشد....
شما شش ماهه بدنیا اومدی دوست گرامی؟
اقتصاد سوپ ورمیشل و سالاد ماکارونی نیست که 10-20 دقیقه‌ای حاضر و آماده بشه و من و شما بتونیم ازش استفاده و حظ وافر ببریم. با این تلاش شبانه روزی که من از سمت مسئولین امر می‌بینم حداقل یه 500سال زمان احتیاج داره، پس برای اینکه همین حداقل زمانش باشه و بیش از این ماجرا به درازا نکشه بهتره حواس مسئولین رو پرت نکنیم چون ممکنه وقتی خدای ناکرده میزان نمک و فلفل از دستشان در رفته یا شورش دربیاید یا تندی آن اذیتمان کند، تحمل و تامل کنیم و اندکی سعه صدر بخرج بدیم تا خوب جا بیوفتد و سپس به وقتش از آن استفاده نموده و بهره‌مند شویم.
سلام
البته دوست عزیز persianking موافقم
این وطن پرستان واقعی اکثرشون بدون محاکمه قانونی تیربارون شدند اگه همین امیرانی که دارند خارج از ایران زندگی میکنند هم نبودند که تاریخ حقیقی هیچوقت بگوش ما نمیرسید،حکومت فعلی تاریخی که خودش دوست داره بخورد ما میده حالا بستگی داره رابطه اش با کی خوب باشه با کی بد؟؟!!
اونموقع ما نوکر بودیم که براحتی بدون ویزا به اکثر کشورهای دنیا میتونستیم سفر کنیم یا حالا ؟؟ اونموقع که با بورسیه دولتی در دانشگاه های معتبر دنیا فارغ از طبقه اجتماعی میتونستیم درس بخونیم و حرفی واسه گفتن داشته باشیم یا حالا که از غم نان شب باید بی خیال دانشگاه های درپیت خودمون بشیم؟؟(بماند که چندتا دانشگاه درست حسابی هم اگه داریم مدیون همون پهلویهاهیم وگرنه زمان قاجار خبری از پیشرفت بود مگه؟؟)
البته منم قبول دارم شاهان پهلوی اشتباه کردند!!! اگه خرج تحصیل آدمهایی مثل بازرگان - ابراهیم یزدی و قطب زاده و حتی سپهبد خائن فردوست و ... رو نمیداند،اونا هم شمشیر بکمر نمیبستند که ملت از همه جا بیخبر رو با وعده های دروغی(سند زنده اش فیلم سخنرانی کامل 12 بهمن 57 در بهشت زهرا موجود است ) همه چی مجانی ،مجبور به خودکشی دسته جمعی کنند،نه تنها خودشون حتی نسلهای بعد هم بیچاره شدند و شدند نسل سوخته مثل خود من!!!
کاش یه ذره خودمون هم فکر کنیم و هرچی که میگن قبول نکنیم،تاریخ معاصر ما شده تسویه حسابهای شخصی!!!
البته یادآوری کنم همه میدونیم که همین به اصطلاح باسوادان نمک نشناس خوب مزدشون رو از جمهوری اسلامی گرفتند و سرنوشتشون واسه همه روشنه!!
اگه بقول شما اون امیران وطن پرست ازترس از ایران فرار کردند پس امثال یزدی و نوری زاده و .... چرا فرار کردند؟؟؟؟؟ چرا هرکسی که مقامشو در این حکومت از دست داد پا به فرار گذاشت و اونور آب به غلط کردن افتاد؟؟؟؟ اون انقلاب جنون نبود خودکشی دسته جمعی بدون آگاهی بود ، جو زدگی عده ای و مقام خواهی عده ای دیگه بود
یکی رو بگین که تو انقلاب نقش داشت ولی الان مقام و ثروت بادآورده نداره؟؟؟ یکی رو بگین که تو انقلاب نقش داشت و الان چون مقام نداره به غلط کردن نیافتاده؟؟؟
اینا واسه من نسل امروز سواله واقعا؟؟؟؟:-(
البته کسانی که جرات کنند جلوی غولی مثل آمریکا بیاستند حتما برای دیگران سوال است که چقدر ... دارند

و البته به قیمت بدبخت کردن ملت و منزوی کردن کشور در سطح جهان و فقر و ورشکستگی اقتصادی و دلار 3000 تومان و...
امروز که برای ورود به خاک یک کشور بیگانه ده جا انگشت نگاری می شویم و حتی محتویات لباس های زیر ما را هم می گردند؟!

البته کسانی که جرات کنند جلوی غولی مثل آمریکا بیاستند حتما برای دیگران سوال است که چقدر ... دارند .;-(
keivanpro
باز از بحث منطقی و مستدل عاجز موندی شروع کردی به شعار دادن و فحاشی کردن؟ البته از کارشناس ارشدی مثل تو که هر جا کم میاره فحش های رکیک و ناموسی به طرف مقابلش میده بیش از این هم انتظار نمیره. .................بزرگترین نشونه اش هم همین توهین و فحاشیه که تنها روش شما برای مقابله با اندیشه های مخالفه. در ضمن اگر چیزی واقعا از بین رفته باشه و مرده باشه، دیگه دلیلی به این نیست که امثال تو خودتون رو به در و دیوار بکوبید و فحاشی کنید. پس خودت اول از همه می دونی که داری دروغ میگی و حرف های مفت اربابات رو تکرار می کنی.
.
چشمت رو باز کن! از اون سوراخی که توش قایم شدی و از پشت کامپیوتر ............ بیا بیرون. برو چهار تا کتاب بخون و ببین که صدها نفر از امرای ارتش اول انقلاب ایستادند و سینه سپر کردند و مثل امثال تو ترسو و بزدل نبودند که وقتی لباس شخصی ها ریختند توی کوی دانشگاه بري زیر پتو قایم بشی.
برو زندگی ارتشيان دلير و با شرفي مثل سپهبد رحیمی، سرلشکر خسروداد، سپهبد جهانبانی، تیمسار آیت محققی، تیمسار مهدیون،... و بزرگمردان و شیرزنانیچون محمدرضا عاملی تهرانی، فرخ رو پارسا، عبدالله ریاضی، منصور روحانی،... رو بخون، شاید کمی ............ میهن پرستی و جوانمردی از اون ها آموختی.

[edit=tankamanee]1391/12/29[/edit]
عزت عده ای به خوردن و خوابیدن و ... خلاصه میشه که راست میگن عزت ما به خطر افتاده!
چه پیام‌ درخشانی، یه زمانی می‌گفتند آپاندیس عضو اضافی بدنه و بود و نبودش به حال شخص تفاوتی نمیکنه ولی ظاهرا یه عده مغز و ملاجشون از آپاندیسشونم اضافی‌تر و ناکارآمدتره!
کاش میشد به طور واقعی برای 10 روز خوردن و خوابیدن قدغن میشد تا ببینیم چطور عزت به کمک شما و سایر دوستانتون میاد و شکمتون رو سیر و روانتون رو تنظیم میکنه!
اتفاقا چند سال پیش هم یه نفر از بیشمار نمونه‌های موجود خیلی عزتمندانه دچار همین فرمول عزتمندی که شما تجویز می‌کنید شد، با دست خالی ولی عزتمندانه در مسیر بازگشت به خونه‌اش بوده و در فکر عزتمندش برای اینکه نتونسته بود برای بچه‌هاش شیرخشک بخره بطور عزتمندانه طوری ناراحت و عصبی میشه، با همان عزت که لازمه هر بنی و بشریه داشته از کنار یک بانک معزز رد می‌شده که یهو با عزتمندی تمام چشمش به پول‌های توی بانک میافته، بعد بخاطر عزتمندی زیادی که داشته میره و از چندتا مغازه جلوتر به شکلی عزتمندانه یه تفنگ پلاستیکی تهیه میکنه و میاد تو بانک تا عزت‌اش رو به رخ سایر افراد بکشه و بگه: ببینید چــــه عزتــــی دارم!
خلاصه به شیوه‌ای عزتمندانه دستگیر میشه و در مصاحبه عزتمندانه‌ای که باهاش میشه عنوان می‌کنه بخاطر اینکه نتونسته بوده به شکلی عزتمندانه برای کودکان عزتمندش شیرخشک تهیه کنه دست به این حرکت عزتمندانه زده.
بله واقعا چقدر این نداری با خودش عزت از در و پنجره زندگی مردمان میاره تو! به به!
اگر خیال کردید جوون های این کشور برای رسیدن رضا پهلوی به قدرت و راه انداختن بساط یک یکتاتوری فردی و خانوادگی دیگه حاضرن خون بدن تا یک مشت افراد خاص برگردن سر سفره مفت خوری که سال57 از دست دادن.. پس بدونید اون طرف آب نشستید و تو خواب خرگوشی سیر می کنید.. و از واقعیت ها و جو داخل ایران خبر ندارید... دوستایی که داخل هستن خوب می دونن من چی می گم
من و خاندان پهلوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک